نیکولا تسلا کیه؟ بیوگرافی مخترع برق جریان متناوب
نیکولا تسلا، مخترع و مهندس صربستانی-آمریکایی بود. اون بیشتر به خاطر کار روی برق جریان متناوب (AC) که امروزه استفاده میشه معروفه.
تسلا توی امپراطوری اتریش به دنیا اومد و بزرگ شد. یه دورههایی توی رشتههای مهندسی و فیزیک درس خوند ولی مدرکی نگرفت. بعدش برای اینکه تجربه کسب کنه، اوایل دهه ۱۸۸۰ توی شرکت تلفن و شرکت برق ادیسون که تازه تاسیس شده بود، کار کرد.
سال ۱۸۸۴ تسلا به آمریکا مهاجرت کرد و اونجا شهروند آمریکا شد. یه مدت کوتاه توی شرکت ادیسون ماشینسازی نیویورک کار کرد ولی بعدش تصمیم گرفت برای خودش کار کنه. با کمک سرمایهگذار و کسایی که بتونن اختراعاتشو تبلیغ کنن، تسلا آزمایشگاهها و شرکتهایی توی نیویورک راه انداخت تا بتونه دستگاههای برقی و مکانیکی مختلفی اختراع کنه.
کارهای تسلا بعد از مرگش تا حدود زیادی فراموش شدن تا اینکه سال ۱۹۶۰ واحد اندازهگیریِ چگالی شار مغناطیسی رو به افتخارش تسلا نامگذاری کردن. از دههی ۱۹۹۰ به بعد، دوباره توجه مردم به تسلا زیاد شده.
♦ اوایل زندگی و خانواده نیکولا تسلا
نیکولا تسلا یه صرب تبار بود که تو یه روستای کوچیک به اسم اسمیلجان تو کرواسی به دنیا اومد. اون زمان، کرواسی جزو امپراطوری اتریش-مجارستان بود. پدرش کشیش کلیسای ارتدکس شرق بود و عموش تو یه مدرسه نظامی درس میداد و کتابای ریاضی مینوشت.
مادر نیکولا، زنی باهوش و بااستعداد بود که ابزار و وسایل خونگی میساخت و شعرهای حسروانه صربستون رو از حفظ بلد بود. البته خودش سواد نداشت ولی نیکولا حافظه تصویری و خلاقیت خودش رو مدیون مادرش میدونست.
نیکولا چهارمین بچه از پنج تا بچه خانواده بود. یه داداش بزرگتر به اسم دانه داشت که وقتی نیکولا کوچیک بود، تو یه حادثه اسب سواری فوت کرد. نیکولا از سال ۱۸۶۱ تو مدرسه ابتدایی اسمیلجان درس خوند و بعدش با خانواده به یه شهر نزدیک به اسم گاسپیچ نقل مکان کردن. اونجا هم مدرسه ابتدایی و بعد راهنمایی رو تموم کرد.
سال ۱۸۷۰ نیکولا برای دبیرستان به شهر کارلووات رفت. اونجا تو یه مدرسه المانی زبان درس میخوند. بعدها تو درخواست ثبت اختراعاتش، قبل از اینکه شهروند آمریکایی بشه، خودش رو به عنوان “کسی که اهل اسمیلجان، لیکا، منطقه مرزی اتریش-مجارستان هست” معرفی میکرد.
نیکولا تسلا بعدها نوشت که دیدن آزمایش های برق توسط استاد فیزیکش، باعث علاقهمندی اون به این پدیده شده. اون می گفت این “جریان برق” باعث شده که بخواد “بیشتر در مورد این نیروی شگفت انگیز بدونه”. استعداد نیکولا در انجام حساب انتگرال توی ذهنش، باعث شک معلم هاش شده بود که نکنه تقلب می کنه. خلاصه اینکه تونست سه ساله، دوره چهار ساله رو تموم کنه و تو سال ۱۸۷۳ فارغ التحصیل بشه.
بعد از فارغ التحصیلی، تسلا به اسمیلجان برگشت ولی خیلی زود به بیماری وبا مبتلا شد. اون ۹ ماه زمین گیر شد و چند بار تا دم مرگ رفت. پدرش که قبلا میخواست اون رو راهی کلیسا کنه، توی یه همچین شرایط سخت و ناامیدی به تسلا قول داد که اگه خوب بشه، اون رو به بهترین مدرسه مهندسی بفرسته.
سال بعد، تسلا برای اینکه سرباز ارتش اتریش-مجارستان نشه، از اسمیلجان فرار کرد و به Tomingaj نزدیک Gračac رفت. اونجا تو کوهستان با لباس شکارچی می گشت. می گفت این ارتباط با طبیعت، اون رو هم از نظر جسمی و هم روحی قوی تر کرده. تو Tomingaj کتاب های زیادی خوند و بعدها می گفت که نوشته های مارک Twain به طور معجزه آسایی بهش کمک کردن تا از اون بیماری سخت جون سالم به در ببره.
نیکولا تسلا در سال ۱۸۷۵ با یه بورسیه تحصیلی وارد دانشکده فنی امپراتوری-سلطنتی در گراتس شد. اون انقدر تو درساش خوب بود که تونست تو یه ترم نمره ۹ تا امتحان رو بگیره (تقریبا دو برابر اون چیزی که لازمه!). استاداشم خیلی تحویلش میگرفتن و حتی رئیس دانشکده به پدرش نامه زد و گفت: “پسر شما یه ستاره است!”
توی گراتس، تسلا خیلی به درسای برق که استاد پوتشل میداد علاقه داشت و میگن حتی پیشنهادهایی برای بهتر کردن موتور برقیای که تو کلاس داشتن رو میداده. ولی سال سوم دیگه درساش رو ول کرد و اصلا فارغالتحصیل نشد. از گراتس هم تو دسامبر ۱۸۷۸ رفت. یکی از زندگینامهنویساش میگه تسلا اصلا درس نمیخونده و شایدم به خاطر قمار و عشق و عاشقی از دانشگاه اخراجش کرده باشن.
بعد از اینکه تسلا از دانشگاه رفت، خانوادهش دیگه ازش خبری نداشتن. حتی یه شایعهای بین همکلاسیاش افتاده بود که تو رودخونه Mur غرق شده. اما تو ژانویه یکی از همکلاسیاش تو شهر ماربور دیدش و به خانواده تسلا خبر داد. معلوم شد تسلا اونجا داره با ماهی ۶۰ فلورین به عنوان نقشهکش کار میکنه.
تو مارس ۱۸۷۹ پدر تسلا بالاخره پیداش کرد و خواست که برگرده خونه و ادامه تحصیل بده. تسلا همون ماه به گاسپیچ برگشت ولی چون اقامت نداشت، اخراجش کردن. پدر تسلا ماه بعد، تو آوریل ۱۸۷۹ به خاطر یه بیماری تو سن ۶۰ سالگی فوت کرد. تسلا بقیه اون سال رو تو مدرسهی قدیمیش تو گاسپیچ به تدریس یه کلاس پر از دانشآموز گذروند.
تو ژانویه ۱۸۸۰، دوتا از عموهای تسلا بهش پول جمع کردن تا بتونه از گاسپیچ بره پراگ و اونجا درس بخونه. ولی خیلی دیر رسید که بتونه تو دانشگاه ثبتنام کنه. یه درس اجباری داشتن که یونانی بود و تسلا اصلا بلد نبود. زبان چکی رو هم که اونجا صحبت میکردن بلد نبود بخونه. البته تسلا بدون اینکه نمره بگیره تو کلاسای فلسفه دانشگاه شرکت میکرد.
♦ تسلای پر تلاش برای کار تو بوداپست!
نیکولا تسلا سال ۱۸۸۱ به بوداپست، مجارستان نقل مکان کرد تا زیر نظر تدیوار پوشکاش تو یه شرکت تلگرافی به اسم “تلفن خونگی بوداپست” کار کنه. اما وقتی رسید دید که شرکت هنوز راه نیفتاده و داره ساخته میشه. واسه همین، چند ماهی رو به عنوان طراح تو اداره مرکزی تلگراف مشغول شد.
بعد از چند ماه، تلفن خونگی بوداپست راه افتاد و تسلا هم شد رئیس برقکارها. تو اونجا خیلی رو دستگاههای ایستگاه مرکزی کار کرد و به قول خودش تونسته بود یه تقویت کننده یا تکرار کننده تلفن اختراع کنه، ولی هیچوقت ثبت اختراع نشد و کسی هم ازش سر در نیاورد.
♦ کار برای ادیسون
تو سال ۱۸۸۲، تیوادار پوشکاش یه کار تو پاریس برای تسلا پیدا کرد، تو یه شرکت به اسم “کنتیننتال ادیسون”. اون موقع صنعت برق تازه جون گرفته بود و تسلا مسئول نصب لامپهای رشتهای تو کل شهر شد.
این شرکت چندتا بخش داشت و تسلا تو بخش “سوسیته الکتریک ادیسون” کار میکرد، تو حومهٔ ایوری-سور-سن که مسئول نصب سیستم روشنایی بودن. اونجا کلی تجربه تو زمینهی مهندسی برق به دست آورد. رئیساش فهمیدن که دانش مهندسی و فیزیکش خیلی بالاست و خیلی زود بهش مسئولیت طراحی و ساختن دینامو و موتورهای قویتر رو دادن. حتی فرستادنش دنبال رفع مشکلات مهندسی تو شرکتهای دیگهی ادیسون که تو فرانسه و آلمان ساخته میشد.
♦ مهاجرت به آمریکا
نیکولا تسلا، بعد از مهاجرت از اروپا به آمریکا، توی کارخونهی ادیسون ماشین ورکس (Edison Machine Works) که یه جای شلوغ و پرکارگر توی پایین شرقی منهتن بود، حسابی غافلگیر شد. سال ۱۸۸۴، مدیر ادیسون، چارلز بچلر، که مسئول نصب تجهیزات در پاریس بود برگشت آمریکا تا مدیریت کارخونهی ادیسون ماشین ورکس رو برعهده بگیره. بچلر درخواست کرد که تسلا رو هم با خودش به آمریکا بیاره.
تسلا توی ژوئن ۱۸۸۴ به آمریکا مهاجرت کرد و تقریباَ همون موقع شروع کرد تو کارخونهی شلوغ پایین شرقی منهتن کار کنه. اونجا چند صدتا کارگر، مدیرا و ۲۰ تا مهندس میدانی بودن که داشتن تلاش میکردن تا برق رو توی کل شهر راه بندازن. کار تسلا شبیه کارش تو پاریس بود، یعنی تعمیر تجهیزات و بهتر کردن ژنراتورها.
طبق نوشتههای مورخ W. Bernard Carlson، بعید به نظر میاد تسلا بیشتر از چند بار با توماس ادیسون، رئیس شرکت، روبرو شده باشه. یکی از این دفعات رو تسلا تو اتوبیوگرافی خودش نوشته. بعد از اینکه تسلا شب رو بیدار مونده بوده تا دیناموهای خراب کشتی بخار اس اس اورگان (SS Oregon) رو درست کنه، صبح به بچلر و ادیسون برخورد میکنه. ادیسون یه شوخی میکنه و میگه “این پاریسی ما دیشب بیرون بوده!” بعد از اینکه تسلا بهشون میگه که داشته کشتی رو درست میکرده، ادیسون به بچلر میگه “این یارو خیلی کارش درسته!”
یکی از پروژههایی که به تسلا دادن، طراحی یه سیستم روشنایی خیابونی با لامپ قوسی (arc lamp) بود. لامپ قوسی محبوبترین نوع روشنایی خیابونی بود ولی با برق قوی کار میکرد و با سیستم کمولتاژ ادیسون که از لامپهای رشتهای استفاده میکرد، جور در نمیومد. همین باعث میشد ادیسون بعضی قراردادها رو تو بعضی شهرا از دست بده. طرحهای تسلا هیچوقت ساخته نشدن، شاید به خاطر این بود که لامپهای رشتهای خیابونی بهتر شدن یا شاید هم به خاطر قراردادی بود که ادیسون با یه شرکت لامپ قوسی بسته بود.
نیکولا تسلا حدود شش ماه توی کارخونه ماشینسازی ادیسون کار کرد بعد بیرون اومد. دلیل اینکه چرا قید کار رو زد معلوم نیست. شاید سر یه پاداش که بهش ندادن بود، چه بخاطر درست کردن دوباره ژنراتورا باشه چه بخاطر سیستم روشنایی قوسی که کنسلش کردن. تسلا قبلا هم سرِ پاداشهایی که حقش میدونست با شرکت ادیسون کلکل کرده بود.
تو شرح حال خودش نوشته که مدیر کارخونهی ماشینسازی ادیسون بهش قول داده بود اگه بیست و چهار مدل مختلف دستگاه استاندارد طراحی کنه، پنجاه هزار دلار پاداش بهش بده. ولی معلوم شد شوخی بوده! بعدها تو بعضی از تعریفها میگن خودِ توماس ادیسون این قول رو داده بوده و بعدش زیر حرفش زده و گفته: “تسلا، شوخی آمریکایی رو حالیت نمیشه!”
حالا این چقد راست باشه معلوم نیست. چون همون مدیر کارخونه آدم خسیسی بوده و به قول معروف رو پولش خیلی حساس بوده. تازه شرکت اون موقع انقدرم پول نداشته که بخواد همچین پاداشی بده (که میشه با پول الان حدوداَ یک و نیم میلیون دلار).
تو دفتر خاطرات تسلا فقط یه جمله هست که نشون میده آخر کارش تو اونجا چطور بوده. یه یادداشت که روی دو صفحه نوشته شده که از هفتم دسامبر ۱۸۸۴ تا چهارم ژانویه ۱۸۸۵ رو پوشش میده و نوشته: “بدرود کارخونهی ماشینسازی ادیسون”!
بعد از اینکه تسلا شرکت ادیسون رو ترک کرد، روی ثبت اختراع یه سیستم روشنایی با نور قوسی کار می کرد. شاید همون سیستمی بود که برای ادیسون ساخته بود. تو مارس ۱۸۸۵ با یه وکیل ثبت اختراع به اسم لِموئل سرل (همون وکیل ادیسون) ملاقات کرد تا توی ثبت اختراعش بهش کمک کنه.
سرل، تسلا رو به دو تا تاجر به اسم رابرت لِین و بنجامین وِیل معرفی کرد که قبول کردن یه شرکت تولید و توزیع برق با نور قوسی به اسم «شرکت تولید و روشنایی الکتریکی تسلا» راه بندازن. تسلا بقیه اون سال رو صرف ثبت اختراع کرد که شامل یه ژنراتور جریان مستقیم پیشرفته (اولین اختراع ثبت شده تسلا تو آمریکا) و ساخت و نصب سیستم Rahway تو نیوجرسی میشد. سیستم جدید تسلا تو مجلات فنی حسابی سر و صدا کرد و از ویژگی های باحالش حرف زدن.
اما سرمایهگذارها اصلا به ایدههای تسلا برای موتورهای جریان متناوب جدید و تجهیزات انتقال برق علاقهای نشون ندادن. بعد از اینکه نیروگاه تو سال ۱۸۸۶ راه افتاد، اونا تصمیم گرفتن که بخش تولید این کسب و کار زیادی رقابت داره و فقط می خوان یه نیروگاه برق رو اداره کنن. یه شرکت توزیع برق جدید تشکیل دادن، شرکت تسلا رو ول کردن و مخترع رو بیپول گذاشتن.
تسلا حتی کنترل اختراعهایی که خودش ثبت کرده بود رو هم از دست داد چون اونا رو در ازای سهام به شرکت واگذار کرده بود. مجبور شد بره سراغ کارهای مختلف تعمیر برق تا به عنوان کارگر کار کنه. بعدها تسلا اون دوران از سال ۱۸۸۶ رو به عنوان یه دوره سخت توصیف کرد و نوشت: «تحصیلات عالیه من تو رشتههای مختلف علمی، مکانیکی و ادبیات برام مسخره به نظر میرسید».
توی اواخر سال ۱۸۸۶، تسلا با آلفرد براون، سرپرست وسترن یونیون و چارلز فلچر پک، وکیل نیویورکی آشنا شد. این دو نفر در زمینه تاسیس شرکت و تبلیغ اختراعات و ثبت اختراع براشون سود مالی داشت، تجربه داشتن. بر اساس ایده های جدید تسلا برای تجهیزات الکتریکی، از جمله ایده موتور ترمومغناطیسی، آنها توافق کردن که از نظر مالی از مخترع حمایت کنن و اختراعاتش رو مدیریت کنن.
اونها تو آوریل ۱۸۸۷ شرکت تسلا الکتریک را با توافقی تاسیس کردن که سود حاصل از اختراعات ثبت شده، یک سوم به تسلا، یک سوم به پک و براون و یک سوم برای تامین مالی توسعه اختصاص پیدا کنه. اونها یه آزمایشگاه برای تسلا در خیابان لیبرتی ۸۹ در منهتن تاسیس کردن، جایی که او روی بهبود و توسعه انواع جدید موتورهای الکتریکی، ژنراتورها و سایر دستگاه ها کار می کرد.
در سال ۱۸۸۷، تسلا یک موتور القایی ساخت که با جریان متناوب (AC) کار می کرد، فرمتی از سیستم برق که به دلیل مزایای آن در انتقال ولتاژ بالا در مسافت های طولانی به سرعت در اروپا و ایالات متحده در حال گسترش بود. این موتور از جریان چند فاز استفاده می کرد که یک میدان مغناطیسی دوار برای چرخوندن موتور ایجاد می کرد (اصلی که تسلا ادعا می کرد در سال ۱۸۸۲ به اون پی برده).
این موتور الکتریکی نوآورانه که در مه ۱۸۸۸ ثبت اختراع شد، یک طرح ساده خود راه انداز بود که به کموتاتور نیاز نداشت و در نتیجه از جرقه زدن و نگهداری بالای سرویس و تعویض مداوم برس های مکانیکی جلوگیری می کرد.
همراه با ثبت اختراع موتور، پک و براون ترتیب دادن که موتور رو تبلیغ کنن، با آزمایش مستقل برای تأیید اینکه این یه پیشرفت کاربردی بوده، شروع کردند، به دنبال اون مطبوعاتی برای انتشار مقالات به طور همزمان با صدور حق اختراع به نشریات فنی ارسال کردن. فیزیکدان ویلیام آرنولد آنتونی (که موتور رو آزمایش کرد) و سردبیر مجله الکتریکی ورلد، توماس کامرفورد مارتین، ترتیب دادند که تسلا موتور AC خود را در ۱۶ مه ۱۸۸۸ در مؤسسه آمریکایی مهندسان برق به نمایش بزاره.
مهندسایی که برای شرکت وستینگهاوس الکتریک و تولید کار می کردند به جورج وستینگهاوس گزارش دادن که تسلا یک موتور AC و سیستم برق مرتبط باهاش داره که وستینگهاوس برای سیستم جریان متناوبی که قبلاً در حال بازاریابی اون بود بهش نیاز داشت. وستینگهاوس به دنبال ثبت اختراع روی یک موتور القایی مشابه بدون کموتاتور و مبتنی بر میدان مغناطیسی دوار بود که در سال ۱۸۸۵ توسعه یافته و در مقاله ای در مارس ۱۸۸۸ توسط فیزیکدان ایتالیایی گالیله فراریس ارائه شد، اما تصمیم گرفت که حق اختراع تسلا احتمالاً بازار رو کنترل کند.
تو جولای ۱۸۸۸، براون و پک قراردادی رو با جورج وستینگهاوس برای حق امتیاز موتور القایی چندفازه و طراحی ترانسفورماتور تسلا امضا کردن. ارزش این قرارداد ۶۰ هزار دلار به صورت نقد و سهام به اضافه حق امتیاز ۲.۵ دلار برای هر اسب بخار AC که توسط هر موتور تولید میشد، بود. همچنین، وستینگهاوس تسلا رو برای یک سال به عنوان مشاور در آزمایشگاههای شرکت وستینگهاوس الکتریک و تولید در پیتسبورگ استخدام کرد. حقوق ماهانه تسلا برای این دوره، دو هزار دلار (معادل ۶۷ هزار و ۸۰۰ دلار امروزی) بود که رقم قابل توجهی به حساب میومد.
تسلا در اون سال تو پیتسبورگ مشغول به کار شد و به ایجاد یه سیستم جریان متناوب برای راه اندازی تراموای شهری کمک کرد. اما به خاطر اختلاف نظر با مهندسین دیگه وستینگهاوس روی بهترین روش پیاده سازی برق AC، اون دوران پر از ناامیدی براش بود. در نهایت، اونا روی سیستم AC با فرکانس ۶۰ هرتز (که تسلا پیشنهاد داده بود تا با فرکانس کاری موتورش مطابقت داشته باشه) توافق کردن، ولی خیلی زود فهمیدن که این سیستم برای تراموا کار نمیکنه چون موتور القایی تسلا فقط با سرعت ثابت کار میکرد. پس مجبور شدن به جای اون از موتور کششی DC استفاده کنن.
تو اون موقع که تسلا موتور القایی رو معرفی کرد و وستینگهاوس حق امتیازشو خرید (هر دوتا تو ۱۸۸۸), دعوای شدید بین شرکتای برق راه افتاده بود. سه تا شرکت بزرگ، وستینگهاوس، ادیسون و تامسون-هوستون داشتن تو یه بازار پرخرج با کم کردن قیمت همدیگه رشد میکردن. حتی یه جنگ تبلیغاتی به راه افتاده بود به اسم “جنگ جریانها”.
شرکت ادیسون برق میگفت سیستم برق مستقیم اونها از سیستم جریان متناوب وستینگهاوس و تامسون-هوستون بهتر و امنتره. تو اون بازار شلوغ، وستینگهاوس پول نقد یا منابع مهندسی لازم رو نداشت که بتونه سریع موتور تسلا و سیستم چندفازه رو که بهش وصل بود رو توسعه بده.
تو آزمایشگاههای نیویورک، عکس معروفی از مارک تواین نویسنده مشهور آمریکایی در سال ۱۸۹۴ توی آزمایشگاه نیکولا تسلا، مخترع نابغه، وجود داره. در اون موقع تسلا با پولهایی که از حق امتیاز اختراع جریان متناوب (AC) به دست آورده بود، حسابی پولدار شده بود. این پول بهش این آزادی رو میداد که هرچیزی که دوست داره اختراع کنه و دنبال علایق خودش بره.
خلاصه اینکه، تسلا بعد از سال ۱۸۸۹ چندتا کارگاه و آزمایشگاه تو منهتن اجاره کرد. اولی تو خیابون گرند شماره ۱۷۵ بود (از ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۲). بعدش هم طبقه چهارم ساختمون شماره ۳۳ تا ۳۵ تو خیابان ساوث فایفث (از ۱۸۹۲ تا ۱۸۹۵) رو اجاره کرد. آخریش هم طبقات ششم و هفتم ساختمون شماره ۴۶ و ۴۸ تو خیابان ایستهوستون بود (از ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۲). مهمترین اختراعات تسلا تو همین کارگاهها با کمک دستیارهاش انجام شد.
توی تابستون ۱۸۸۹، تسلا رفت نمایشگاه جهانی پاریس و اونجا با آزمایشهای ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ هاینریش هرتز آشنا شد که ثابت میکرد امواج الکترومغناطیسی و امواج رادیویی وجود دارن. تسلا این کشف جدید رو جالب توجه پیدا کرد و تصمیم گرفت بیشتر روش کارش رو بفهمه.
تسلا موقع تکرار و گسترش دادن این آزمایشها سعی کرد یه سیمپیچ رومکورف رو با یه جریان متناوب با سرعت بالا که برای بهبود سیستم روشنایی با قوس الکتریکی ساخته بود، راه بندازه. اما متوجه شد جریان با فرکانس بالا باعث داغ شدن بیش از حد هستهی آهنی و آب شدن عایق بین سیمپیچهای اولیه و ثانویه تو سیمپیچ میشه.
برای حل این مشکل، تسلا “ترانسفورماتور نوسانساز” خودش رو اختراع کرد که به جای مواد عایق، یه فاصلهی هوا بین سیمپیچهای اولیه و ثانویه داشت و یه هستهی آهنی که میشد تو موقعیتهای مختلف داخل یا خارج از سیمپیچ قرار بگیره. این اختراع که بعدها «سیمپیچ تسلا» نام گرفت، برای تولید برق جریان متناوب با ولتاژ بالا، جریان کم و فرکانس بالا استفاده میشد. تسلا بعدا از این مدار ترانسفورماتور رزونانسی تو کارهای بعدی خودش روی انتقال انرژی بدون سیم استفاده کرد.
♦ انتقال انرژی بدون سیم تسلا
تسلا بعد از سال ۱۸۹۰ روی روش هایی برای انتقال بی سیم انرژی با استفاده از ولتاژ بالای جریان متناوب که خودش اختراع کرده بود آزمایش کرد. اون میخواست یه سیستم روشنایی بی سیم اختراع کنه که با القای الکترومغناطیسی کار کنه و توی سخنرانیهاش لامپهای گازی و حتی لامپهای رشتهای رو از راه دور روشن میکرد. چندین سال روی این موضوع با کمک سرمایهگذارهای مختلف کار کرد ولی هیچ کدوم از تلاشهاش به محصول تجاری موفق تبدیل نشد.
تسلا توی سخنرانیهاش تو شهرهای مختلف آمریکا می گفت که مطمئنه میشه با این روش، حتی سیگنال و شاید حتی برق رو بدون سیم و از راه دور منتقل کرد، حتی میگفت که میشه این کار رو از طریق زمین انجام داد.
تو نمایشگاه جهانی ۱۸۹۳ شیکاگو، شرکت وستینگهاوس یه غرفه باحال داشت که توش سیستم چندفازه تسلا رو معرفی میکرد. تا قبل از اون، مهندسای وستینگهاوس، چارلز اسکات و بعدش بنجامین لِیم، روی یه موتور القایی کارآمد که ایده اولیهش رو تسلا داده بود، پیشرفت کرده بودن. لِیم یه راهی پیدا کرد که سیستم چندفازه رو با سیستمهای تکفاز قدیمی AC و DC همخوان کنه. اینطوری، وستینگهاوس میتونست برق رو به همه مشتریهای بالقوه برسونه. اونا اسم این سیستم جدید رو گذاشتن “سیستم چندفازه تسلا” چون فکر میکردن حق ثبت اختراعای تسلا بهشون اولویت میده.
خلاصه، وستینگهاوس از تسلا دعوت کرد که تو نمایشگاه جهانی شرکت کنه. اونا یه غرفه بزرگ تو بخش برق داشتن و کل نمایشگاه رو با برق AC روشن کرده بودن. این یه اتفاق خیلی مهم تو تاریخ برق AC بود چون به مردم آمریکا نشون داد که سیستم چندفازه AC چقدر امن، قابل اعتماد و کارآهده. این سیستم حتی میتونست برق مورد نیاز بخشهای دیگه رو که با AC و DC کار میکردن هم تامین کنه.
تو غرفه وستینگهاوس، یه بخش مخصوص نمایش مدلهای مختلف موتور القایی تسلا وجود داشت. اونا با یه سری نمایش جالب، مثل تخممرغ کلمبوس، کارکرد این موتور رو توضیح میدادن. تو این نمایش، از سیمپیچ دو فاز برای چرخوندن یه تخممرغ مسی استفاده میشد تا اون رو به صورت عمودی نگه داره.
خود تسلا هم یه هفتهای رو تو نمایشگاه گذروند و تو کنگره بینالمللی برق و یه سری نمایش تو غرفه وستینگهاوس شرکت کرد. اونا یه اتاق تاریک ویژه درست کرده بودن که تسلا سیستم روشنایی بیسیم خودش رو توش نشون میداد. این سیستم شبیه چیزایی بود که قبلا تو اروپا و آمریکا نمایش داده بود. تو این نمایش، از جریان متناوب با ولتاژ و فرکانس بالا برای روشن کردن لامپهای گازی بدون سیم استفاده میشد.
یه بازدیدکننده هم گفته بود که:
«تو این اتاق دو تا صفحه لاستیکی سفت آویزون بود که با ورقههای قلع پوشونده شده بودن. این صفحات حدود ۱۵ فوت از هم فاصله داشتن و به سیمهای ترانسفورماتور وصل میشدن. وقتی جریان برق رو وصل میکردن، لامپها یا لولههایی که نه سیمی بهشون وصل بود و نه تو جای خاصی قرار گرفته بودن، بلکه روی میز وسط صفحهها بودن یا حتی تو دست هر کسی تو هر جای اتاق میشد نگهشون داشت، روشن میشدن. این همون آزمایشهایی بود که تسلا دو سال قبل تو لندن انجام داده بود و باعث تعجب و حهام همه شده بود.»
تو سال ۱۸۹۳، رئیس یه شرکت که روی انتقال نیروی برق تولیدی از آبشار نیاگارا کار میکرد، از تسلا نظر خواست که چه سیستمی برای انتقال برق بهتره. چند ساله که روشهای مختلفی برای انجام این کار پیشنهاد شده بود. از جمله این پیشنهادها میشه به جریان متناوب دو فاز و سه فاز، جریان مستقیم با ولتاژ بالا و هوای فشرده اشاره کرد.
اون از تسلا خواست که اطلاعاتی در مورد وضعیت فعلی همه این سیستمهای رقیب بهش بده. تسلا بهش گفت که یه سیستم دو فاز از همه قابل اعتمادتره و یه سیستم از شرکت وستینگهاوس وجود داره که میتونه با جریان متناوب دو فاز، لامپهای رشتهای رو روشن کنه. اون شرکت هم با توجه به توصیه تسلا و نمایش شرکت وستینگهاوس تو نمایشگاه، قراردادی رو برای ساخت یه سیستم تولید برق جریان متناوب دو فاز تو آبشار نیاگارا با شرکت وستینگهاوس امضا کرد. همچنین یه قرارداد دیگه برای ساختن سیستم توزیع جریان متناوب با شرکت جنرال الکتریک امضا شد.
♦ شرکت نیکولا تسلا: رویایی که آتش گرفت
ادوارد دین آدامز بعد از بازدید از آزمایشگاه تسلا خیلی تحت تاثیر قرار گرفت. برای همین توی سال ۱۸۹۵ تصمیم گرفت به تسلا کمک کنه تا یه شرکت به اسم «نیکولا تسلا» راه بندازه. هدف این شرکت این بود که روی اختراعات و ثبت اختراعهای قبلی تسلا سرمایهگذاری کنه، اونارو توسعه بده و به بازار برسونه. حتی قرار بود روی اختراعات جدید هم کار کنن. آلفرد براون هم به این جمع اضافه شد و اختراعهایی رو که با پک و براون کار کرده بودن، به شرکت آوردن. بقیه اعضای هیئت مدیره هم ویلیام برچ رنکین و چارلز اف. کونی بودن.
مشکل این بود که اواسط دهه ۱۸۹۰ اوضاع مالی خیلی خراب بود و پیدا کردن سرمایهگذار سخت. از طرفی، اختراعهای مربوط به لامپهای بیسیم و نوسانگرهایی که قرار بود شرکت روشون مانور بده، هیچوقت نگرفت. البته این شرکت تا سالهای سال مسئولیت ثبت اختراعهای تسلا رو برعهده داشت.
♦ آتشسوزی در آزمایشگاه
صبح زود ۱۳ مارس ۱۸۹۵، آتیشی تو ساختمونِ جنوبیِ خیابان پنجم که آزمایشگاه تسلا اونجا بود، افتاد. آتیش از زیرزمین شروع شد و انقدر شدید بود که کل طبقه چهارم که آزمایشگاه تسلا اونجا بود، سوخت و ریخت روی طبقه دوم. این آتیش نه تنها باعث عقب افتادن پروژههای در حال انجام تسلا شد، بلکه یه کلکسیون از یادداشتها و تحقیقات اولیه، مدلها و وسایل نمایشی رو هم نابود کرد.
خیلی از این وسایل تو نمایشگاه جهانی کلمبیایی ۱۸۹۳ به نمایش گذاشته شده بودن. تسلا به روزنامه نیویورک تایمز گفت: «غصه زیادی خوردم که دیگه نمیتونم حرف بزنم. چی میتونم بگم؟» بعد از آتیشسوزی، تسلا به شماره ۴۶ و ۴۸ خیابان شرقی هوستون نقل مکان کرد و آزمایشگاهش رو تو طبقه ششم و هفتم دوباره ساخت.
♦ ریموت کنترل رادیویی!
تو سال ۱۸۹۸، تسلا یه قایق کنترل از راه دور رو به مردم نشون داد. اون اسم این قایق رو گذاشته بود “تل اتوماتون” که با یه رادیو کنترل قدیمی کار میکرد. تسلا میخواست این اختراع رو به نیروی دریایی ارتش های دنیا به عنوان یه اژدر هدایت پذیر بفروشه ولی کسی تحویلش نگرفت. کنترل از راه دور با رادیو تا جنگ جهانی اول یه چیز عجیب و غریب به حساب می اومد. بعد از اون، چندتا کشور تو برنامه های نظامی شون از این تکنولوژی استفاده کردن.
♦ انتقال انرژی الکتریکی بدون سیم
نیکولا تسلا، مخترع معروف، از دهه ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۶ زمان و پول زیادی رو صرف پروژهای کرد که هدف اون انتقال انرژی الکتریکی بدون سیم بود. درواقع میخواست ایدهی انتقال انرژی با استفاده از سیمپیچها که قبلا برای روشنایی بیسیم آزمایش کرده بود، گسترش بده. اون این روش رو نه تنها برای انتقال مقدار زیادی انرژی به کل دنیا میدید، بلکه همونطور که قبلا گفته بود، راهی برای برقراری ارتباطات جهانی هم تصور میکرد.
اون موقع که تسلا داشت ایدههاش رو شکل میداد، هیچ راه عملی برای انتقال بیسیم سیگنالهای ارتباطی به مسافتهای طولانی، چه برسه به مقدار زیادی انرژی، وجود نداشت. تسلا قبلا روی امواج رادیویی کار کرده بود و به این نتیجه رسید که بخشی از مطالعات موجود در مورد اونها، توسط هرتز، اشتباه بوده.
همچنین، این شکل جدید از امواج، در اون زمان، به عنوان یک پدیده با برد کوتاه شناخته میشد که به نظر میرسه کمتر از یک مایل هم دوام نمیاره. تسلا اشاره کرد که حتی اگر تئوریهای مربوط به امواج رادیویی درست باشه، برای اهداف اون کاملا بیارزش هستن، چون این شکل از «نور نامرئی» درست مثل هر تشعشع دیگهای با افزایش فاصله ضعیف میشه و مستقیم به فضا میره و «به طرز ناامیدکنندهای گم میشه».
تا اواسط دهه ۱۸۹۰، تسلا روی ایدهای کار میکرد که شاید بتونه برق رو از طریق زمین یا جو به مسافتهای طولانی هدایت کنه و شروع به آزمایشهایی برای تست این ایده کرد، از جمله راهاندازی یه فرستندهی بزرگ با ترانسفورماتور تشدیدکننده در آزمایشگاه خیابان ایست هیوستون خودش.
به نظر میرسه با الهام گرفتن از یه ایدهی رایج اون زمان که جو زمین رسانا هست، سیستمی رو پیشنهاد کرد که از بادکنهایی برای معلق نگه داشتن، فرستادن و دریافت الکترودها در هوای بالای ۳۰ هزار پا (حدود ۹۱۰۰ متر) ارتفاع استفاده میکرد، جایی که فکر میکرد فشار پایینتر بهش اجازه میده تا ولتاژهای بالا (میلیونها ولت) رو به مسافتهای طولانی بفرسته
♦ سال های بعدی
بعد از اینکه پروژه واردنکلیف تعطیل شد، تسلا به نوشتن نامه برای مورگان ادامه داد. حتی بعد از مرگ مورگان، سراغ پسرش جک رفت تا شاید بتونه پول بیشتری برای اون پروژه بگیره. سال ۱۹۰۶ تسلا یه دفتر تو منهتن اجاره کرد تا با توسعه و فروختن اختراعاتش، سرمایه بیشتری جمع کنه.
بعدش از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ دفترش رو به برج متروپلیتن منتقل کرد. چند ماهی هم تو ساختمان وولورث دفتر داشت که به خاطر نرسیدن اجاره مجبور شد از اونجا بره. از ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۵ هم تو یه دفتر تو خیابون ۴۰ غربی کار میکرد. بعد از نقل مکان به اونجا دیگه تقریبا ورشکست شده بود. بیشتر اختراعاتش دیگه اعتبار نداشتن و اختراعات جدیدی که میخواست روشون کار کنه همش مشکل داشتن.
♦ جوایز و افتخارات نیکولا تسلا
نیکولا تسلا تو این مدت مدال و جایزه های زیادی برد که میشه به چند تا اشاره کرد:
- صربستان بهش لقب افسر عالیرتبهی فرمان سنت ساوا رو داد (۱۸۹۲)
- مدال الیوت کرسون رو از مؤسسهی فرانکلین تو آمریکا گرفت (۱۸۹۴)
- مونتهنگرو بهش لقب صلیب بزرگ فرمان شاهزاده دانییل اول رو داد (۱۸۹۵)
- عضو انجمن فلسفهی آمریکا شد (۱۸۹۶)
- مدال ادیسون از مؤسسهی مهندسان برق و الکترونیک آمریکا رو گرفت (۱۹۱۶)
- یوگسلاوی بهش لقب صلیب بزرگ فرمان سنت ساوا رو داد (۱۹۲۶)
- از یوگسلاوی نشان صلیب فرمان تاج یوگسلاوی رو گرفت (۱۹۳۱)
- مدال جان اسکات رو از مؤسسهی فرانکلین و شورای شهر فیلادلفیا گرفت (۱۹۳۴)
- نشان عقاب سفید رو از یوگسلاوی گرفت (۱۹۳۶)
- چکسلواکی بهش صلیب بزرگ فرمان شیر سفید رو داد (۱۹۳۷)
- مدال دانشگاه پاریس رو گرفت (۱۹۳۷)
- مدال دانشگاه سنت کلمنت اوهرید رو از صوفیا، بلغارستان گرفت (۱۹۳۹)
تسلا چند تا وسیله اختراع کرد که با تولید اوزون کار میکردن. مثلا شرکت اوزون تسلا که ۱۹۰۰ تاسیس شد یه دستگاه که ۱۸۹۶ اختراع شده بود رو میفروخت که از کویل تسلا استفاده میکرد و باهاش اوزون رو تو روغنهای مختلف حباب میکردند تا یه ژل درمانی درست کنن. چند سال بعد هم سعی کرد یه مدل دیگه از این دستگاه رو به عنوان ضدعفونی کنندهی هوا برای بیمارستانها درست کنه.
تسلا یه تئوری داشت که میگفت برق باعث تقویت هوش میشه. ۱۹۱۲ یه نقشه کشید که “بتونه دانشآموزای بیحال رو با اشباع کردن ناخودآگاهشون با برق، باهوش کنه”. اون میخواست دیوارهای یه کلاس رو سیمکشی کنه و “کل کلاس رو با امواج الکتریکی بینهایت ریز که با فرکانس بالا ارتعاش میکنن، اشباع کنه. به این ترتیب، کل کلاس به یه محیط یا حمام الکترومغناطیسی سلامتیبخش و محرک تبدیل میشه”. این نقشه حداقل به طور موقت مورد تایید ویلیام اچ. مکسول، سرپرست اون موقع مدارس شهر نیویورک، قرار گرفت.
قبل از جنگ جهانی اول، تسلا دنبال سرمایهگذار خارجی بود. بعد از شروع جنگ، تسلا سرمایهای رو که از حق اختراعهاش تو کشورهای اروپایی دریافت میکرد رو از دست داد.
تو مجلهی آزمایشگر الکتریکی، آگوست ۱۹۱۷، تسلا فرض کرد که میشه با استفاده از انعکاس یه “پرتو برقی” با “فرکانس خیلی زیاد” از برق برای پیدا کردن زیردریاییها استفاده کرد و این سیگنال روی یه صفحهی فلورسنت دیده بشه (سیستمی که اشاره شده شباهت سطحی به رادارهای امروزی داره). اشتباه تسلا این بود که فکر میکرد امواج رادیویی با فرکانس بالا میتونن تو آب نفوذ کنن.
نیکولا تسلا از سال ۱۹۰۰ میلادی تو هتل والدورف آستوریا تو نیویورک زندگی میکرد و کلی بدهی بالا آورد. سال ۱۹۲۲ به هتل سنت رجیس نقل مکان کرد و بعد از اون هر چند سال یه هتل عوض میکرد و حسابشو صاف نمیکرد و فرار میکرد!
هر روز پیاده میرفت پارک تا به کبوترها غذا بده. اولش از پنجره اتاقش بهشون غذا میداد و پرنده های زخمی رو تیمار میکرد. میگفت یه کبوتر سفید زخمی هر روز سراغشو میگرفته. بیشتر از ۲۰۰۰ دلار خرج کرد (که الان میشه حدود ۳۶ هزار دلار) تا از این کبوتر مراقبت کنه، حتی یه وسیله درست کرد تا موقعی که بال و پاش خوب بشه راحت باشه.
میگفت: «سالهاست که به هزاران کبوتر غذا میدم. ولی یه دونهشون فرق داشت، یه پرنده زیبا، سفید با نوک بالهای خاکستری روشن؛ اون یه ماده بود. فقط کافی بود صداش کنم بیاد پیشم. اون کبوتر رو مثل یه مرد عاشق یه زن دوست داشتم و اونم منو دوست داشت. تا وقتی اونو داشتم، زندگیم یه هدف داشت.»
حساب های پرداخت نشده تسلا و شکایتهایی که راجع به کثیفکاری کبوترها میشد باعث شد سال ۱۹۲۳ از هتل سنت رجیس بیرونش کنن. همچنین مجبور شد سال ۱۹۳۰ هتل پنسیلوانیا و ۱۹۳۴ هتل گاورنر کلینتون رو ترک کنه.
سال ۱۹۳۴ به هتل نیویورکر نقل مکان کرد. تو همین موقع شرکت وستینگهاوس ماهیانه ۲۵ دلار بهش پول میداد و اجاره هتلشو هم حساب میکرد. اینکه چطور اینجوری شد، روایتهای مختلفی داره. بعضی منابع میگن که وستینگهاوس نگران وضعیت بد مالی تسلا بوده که یه زمانی ستاره شرکتشون بوده و نمیخواستن خراب شه اسمشون. به این پول «حق مشاوره» میگفتن تا غرور تسلا رو حفظ کنن. یه زندگینامهنویس میگه این پول یه جور «جبران خسارت» بوده. در هر صورت، وستینگهاوس تا آخر عمر تسلا ازش حمایت مالی کرد.
♦ جشن تولد ۷۵ سالگی
نیکولا تسلا، مخترع معروف، در سال ۱۹۳۱ جشن تولد ۷۵ سالگیش رو برگزار کرد. اون تو این جشن حسابی تحویل گرفته شد و حتی روی جلد مجله تایم هم رفت. این جشن انقدر خوب بود که تسلا تصمیم گرفت هر سال اون رو برگزار کنه. تو این جشن یه عالمه غذا و نوشیدنی (از جمله غذاهای اختراعی خودش!) سرو میشد و خبرنگارا هم دعوت می شدن تا بتونن اختراعات تسلا رو ببینن و از گذشته، نظرات و ادعاهای عجیب غریبش بشنون.
مثلا تو جشن سال ۱۹۳۲، تسلا ادعا کرد که موتوری ساخته که با اشعه های کیهانی کار میکنه! سال بعدش هم، تو ۷۷ سالگی به خبرنگارا گفت که بعد از ۳۵ سال کار، داره به اثبات یه نوع جدید از انرژی نزدیک میشه. اون می گفت که این انرژی با فیزیک انیشتین کاملا فرق داره و با یه دستگاه ارزون که ۵۰۰ سال کار میکنه میشه ازش استفاده کرد. همچنین می گفت داره روی روش هایی برای ارسال امواج رادیویی شخصی، اختراعات جدید در علم مواد و یه روش برای عکاسی از شبکیه برای ثبت فکر کار می کنه.
تو جشن سال ۱۹۳۴، تسلا به خبرنگارا گفت که یه سلاح فوق العاده ساخته که می تونه همه جنگ ها رو تموم کنه. اسم این سلاح رو گذاشته بود “نیروی از راه دور” که البته بیشتر با اسم “اشعه مرگ” شناخته میشه. تو سال ۱۹۴۰، روزنامه نیویورک تایمز برد این اشعه رو ۴۰۰ کیلومتر و هزینه ساختش رو حدود ۴۳ میلیون دلار (به قیمت امروزی) اعلام کرد.
تسلا می گفت که این یه سلاح دفاعیه که میشه اون رو دور تا دور مرز یه کشور قرار داد تا بتونه با هواپیماها و سربازای دشمن مقابله کنه. تسلا هیچوقت نگفت که این سلاح دقیقا چطور کار می کنه ولی بعد از مرگش، تو سال ۱۹۸۴ مدارکی از اون تو موزه نیکولا تسلا پیدا شد.
تو جشن تولد ۷۹ سالگیش تو سال ۱۹۳۵، تسلا درباره چیزای زیادی حرف زد. اون می گفت که اشعه کیهانی رو تو سال ۱۸۹۶ کشف کرده، یه روش برای تولید جریان مستقیم با القای الکتریکی اختراع کرده و کلی ادعا درباره نوسان ساز مکانیکی خودش داشت. می گفت که این دستگاه (که انتظار داشت باهاش تو دو سال ۱۰۰ میلیون دلار دربیاره) باعث یه زمین لرزه تو محل کارش تو خیابان ۴۶ شرقی منهتن شده. همچنین می گفت که می تونه با ۵ تا ۲ کیلوگرم فشار هوا، ساختمان امپایر استیت رو با این دستگاه خراب کنه!
آخرین جشن تولد تسلا تو سال ۱۹۳۷ برگزار شد. تو این جشن، نشان شیر سفید رو از سفیر چکسلواکی و یه مدال هم از سفیر یوگسلاوی هدیه گرفت. وقتی ازش درباره اشعه مرگ سوال شد، گفت: «این یه آزمایش نیست. من اون رو ساختم، نشون دادم و ازش استفاده کردم. فقط ک یه مدت زمان کمی می گذره تا بتونم اون رو به دنیا معرفی کنم.»
♦ اتاق ۳۳۲۷ هتل نیویورکر، جایی که تسلا درگذشت
در پاییز ۱۹۳۷، در سن ۸۱ سالگی، بعد از نیمه شب، تسلا برای رفتن به برنامه همیشگی اش به کلیسا و کتابخانه برای غذا دادن به کبوترها، هتل نیویورکر را ترک کرد. در حالی که از خیابانی چند کوچه دورتر از هتل عبور می کرد، یک تاکسی او را زد و به زمین پرتاب کرد. کمرش به شدت پیچ خورد و سه دنده اش در اثر حادثه شکست. هرگز از کل جراحات او اطلاعی به دست نیامد. تسلا از مراجعه به دکتر امتناع کرد، که تقریبا یک عادت مادام العمر بود، و هرگز به طور کامل بهبود نیافت.
در ۷ ژانویه ۱۹۴۳، در سن ۸۶ سالگی، تسلا به تنهایی در اتاق ۳۳۲۷ هتل نیویورکر درگذشت. جسد او توسط آلیس موناهان، خدمتکار، زمانی که وارد اتاق تسلا شد، با نادیده گرفتن علامت “مزاحم نشوید” که تسلا دو روز قبل روی درش گذاشته بود، پیدا شد. پزشکیار قانونی کمکی H.W. وِمبلی جسد را معاینه کرد و علت مرگ را ترومبوز کرونری (نوعی حمله قلبی) اعلام کرد.
دو روز بعد، اداره تحقیقات فدرال به سرپرست اموال بیگانه دستور داد تا وسایل تسلا را ضبط کند. جان جی. ترومپ، استاد مؤسسه فناوری ماساچوست و مهندس برق شناختهشدهای که بهعنوان دستیار فنی کمیته تحقیقات دفاع ملی خدمت میکرد، برای تجزیه و تحلیل وسایل تسلا فراخوانده شد. پس از سه روز تحقیق، گزارش ترومپ نتیجه گرفت که هیچ چیز در وسایل تسلا وجود ندارد که در دستان دشمن خطرناک باشد و بیان کرد:
افکار و تلاشهای او [تسلا] حداقل در طول ۱۵ سال گذشته عمدتاً جنبه نظارهگری، فلسفی و تا حدودی تبلیغاتی داشت که اغلب با تولید و انتقال بیسیم نیرو سروکار داشت؛ اما شامل اصول یا روشهای جدید، قابلاعتماد و قابلاجرا برای دستیابی به چنین نتایجی نمیشد.
ترومپ در جعبهای که گفته میشد حاوی بخشی از «پرتو مرگ» تسلا است، جعبه مقاومت چند دههای ۴۵ ساله را پیدا کرد.
در ۱۲ ژانویه، دو هزار نفر در مراسم تشییع جنازه دولتی برای تسلا در کلیسای جامع سنت جان د نیر در منهتن شرکت کردند. پس از تشییع جنازه، پیکر تسلا به قبرستان فرنکلیف در آردزلی، نیویورک منتقل شد، جایی که بعداً سوزانده شد. روز بعد، مراسم دوم توسط کشیشان برجسته در کلیسای تثلیث (کلیسای ارتدکس صربستان سنت ساوا) در شهر نیویورک برگزار شد.
بعد از کلی پیگیری از طرف سوا کنوسوویچ، برادرزاده تسلا، تمام وسایل و داراییهای تسلا در سال ۱۹۵۲ داخل ۸۰ صندوق با علامت اختصاری N.T به بلگراد فرستاده شد. تو سال ۱۹۵۷، شارلوت موزار، منشی کنوسوویچ، خاکستر تسلا رو از آمریکا به بلگراد آورد. خاکستر تسلا توی یه کرهی طلائی روی یه سکوی مرمری تو موزهی نیکولا تسلا نگهداری میشه.
این بود بیوگرافی نیکولا تسلا، امیدوارم که از این مقاله لذت برده باشید.